تقویت نقد درون گفتمانی/حمایت از نقادان قلندر و حقیقت جو
 تقویت نقد درون گفتمانی/حمایت از نقادان قلندر و حقیقت جو
بقا یک سیستم مستقر به زایش مستمر و بازتولید مشروعیت از سوی کانون های رسمی و غیررسمی قدرت است و بدون این زایایی و بازتولید به مرور پایه های توجیه پذیری و معقول بودن نظام سست و موریانه ی می شود. هر اندازه هم کارامدی نظام بالا باشد به سبب این سکته و نقصان؛ سیستمی معیوب خواهد بود.

بقا یک سیستم مستقر به زایش مستمر و بازتولید مشروعیت از سوی کانون های رسمی و غیررسمی قدرت است و بدون این زایایی و بازتولید به مرور پایه های توجیه پذیری و معقول بودن نظام سست و موریانه ی می شود. هر اندازه هم کارامدی نظام بالا باشد به سبب این سکته و نقصان؛ سیستمی معیوب خواهد بود.

قدرت توجیه پذیری هر نظامی با کارآمدی عینی و ذهنی نظام سنجیده می شود و هر اندازه وفاق نمادین بین مسئولان و ارکان رسمی و نخبگانی غیررسمی تقویت شود، وجوه ذهنی و عینی مشروعیت نظام تقویت می شود. اگر این انطباق صورت نگیرد ممکن است کارآمدی و عملکرد نظام بالا باشد ولی در اذهان مردم دچار بحران مشروعیت شود.

انقلاب اسلامی خاستگاهی مردمی داشته و پیوندی ناگسستنی با نقد و نقادی و روشنفکری دارد و هر اندازه این قابلیت انقلاب فعال شود نظام با نشاط تر می شود و این اگر از سوی کانون های بیرونی صورت گیرد، موثر تر خواهد بود. نقادان برای غلبه بر بحران مشروعیت باید حقانیت و مقبولیت نظام را تقویت کنند و ضمن نظارت و ممارست بر حفظ جهت گیری و محتوا و کیفیت حاکمیت، چگونگی و شیوه حکمرانی و رضایت عامه را ارزیابی کنند.

برای نقد جمهوری اسلامی باید آرمان ها و اهداف نظام را شناخت و براساس این ضوابط به نقد پرداخت و توفیق ها و عدم توفیق ها را منطبق با ماهیت انقلاب ارزیابی و عوامل علی(هویت تاریخی و فرهنگی و دینی ) و بیرونی (هدایت امام و..)انقلاب را دقیق  و موشکافانه دید و بعد مورد نقد قرار داد. جوهر اصلی انقلاب را باید مورد مداقنه و بررسی قرار داد چرا که انقلاب منحصر بفردی بود که شعار استقلال و رهایی از استعمار سر می داد و هم شعار آزادی و رهایی از قیود لیبرالیسی سر داد.

نقادان درون گفتمانی باید بتوانند رویکرد ها و ساختارهای که تمرکز گرا و تولید قدرت و ثروت و رانت می کنند شناسایی و به اصلاح ان بروند. صاحبان سرمایه های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را ضابطه مند کنند. در این بین نباید دچار مصلحت اندیشی کاذب شد و بلکه چارچوب مند با حفظ مصالح حقیقی اندیشه ورزی کرد.

این نکته را نباید نقادان فراموش کنند و آن اینکه خود را اسیر فشارهای بیرونی کرد که برخی آن را به نام تغییرات اجتماعی طبیعی توجیه و اعمال زور نهاد های بین المللی را طبیعت دنیا تفسیر میکنند. باید ایدئولوژی رقیب را نیز مورد مواخذه قرار دهند و دست تسلیم را مقابل رقیب بالا نکرفت.

امروز نیاز است روشنفکران دانشگاهی و بویژه روحانیت با شناخت از زوایای نظام به نقد درون گفتمانی بپردازند و به اجتماعی شدن امور اهتمام بورزند.

یادداشت از اکبر بهاری